سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یا دانشمند باش یا دانشجو یا شنونده و یادوستدار و پنجمی مباش که هلاک می گردی . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

خاتمی: اصلاحات را نمی‌توان به مردم تحمیل کرد - مشهد رسا ، شبکه خبری تحلیلی نخبگان مردمی

Powerd by: Parsiblog ® team. ©2006
خاتمی: اصلاحات را نمی‌توان به مردم تحمیل کرد(چهارشنبه 86 دی 26 ساعت 1:41 صبح )

سید محمد خاتمی در گفت‌وگو با یک روزنامه اسپانیایی از مساله گفت‌وگوی تمدن‌ها به لحاظ سهم آن در ایجاد تفاهم و حرکت به سوی صلح و همزیستی با توجه به
اینکه بشر هیچ‌وقت مثل امروز از خشونت، ناامنی، افراط‌گرایی و عدم تفاهم رنج نبرده است   به عنوان ضرورت این عصر نام برد و تصریح کرد: از آنجا که ادیان و مذاهب مهم‌ترین مایه فرهنگ‌ها هستند ، بنابراین تفاهم و گفت‌وگوی میان مذاهب یک اصل بسیار مهم در این زمینه است.وی یادآورشد که معتقدم جوهر ادیان با آزادی، پیشرفت و ترقی انسان مغایرت ندارد، بر این اساس میان دین به این معنا با سیاست تضادی وجود ندارد.می‌توان دین و احکام را چنان استنباط کرد که سازگار با مصلحت و عقل بشر و رفع‌کننده نیازهای امروز او باشد.رییس جمهور سابق کشورمان همچنین با یادآوری اینکه در انقلاب اسلامی مردم از پایگاه دین خواستار استقلال، آزادی و پیشرفت شدند، انقلاب اسلامی را بزرگ‌ترین اصلاحات نامید و تاکید کرد که اصلاحات بنده نیز در همین جهت بود. بنابراین این اصلاحات، ریشه در خواست ملت ایران دارد.ما اصولی داشته‌ایم و اکنون نیز داریم؛ در عین حال که به شدت دخالت بیگانه را در ایران نفی می‌کنیم و معتقدیم باید از منافع ملت دفاع کرد خواستار آزادی‌های بیشتر و نهادینه شدن آزادی در کشور هستیم.وی درعین حال تصریح کرد که به زور اصلاحات و حتی عدالت را نمی‌توان به مردم تحمیل کرد.خاتمی در این گفت‌وگو درباره‌ی مباحث هسته‌یی کشورمان نیز تاکید کرد : ما عضو NPT هستیم و آنجا به ما حق داده که تکنولوژی صلح‌آمیز هسته یی داشته باشیم.به گزارش ایسنا، به نقل از روابط عمومی موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها متن کامل گفت‌وگوی رییس موسسه‌ گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها با روزنامه ال‌پائیس اسپانیا به این شرح است:سوال : جناب آقای خاتمی لطفاً نتایجی را که تا به حال در مورد گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها به دست آمده بفرمایید؟جواب : خوشحالم زمینه‌ای فراهم می‌آید تا با خوانندگان اسپانیایی‌زبان و به خصوص مردم خوب اسپانیا تماس برقرار ‌کنم. من امروز دو موسسه گفتگوی فرهنگها وتمدن‌ها تاسیس کرده‌ام؛ یکی در ژنو و دیگری در ایران؛ برنامه‌هایی برای فعالیت‌های گسترده هر دو مرکز دارم، به خصوص مرکز ژنو که بسیاری از شخصیت‌های برجسته بین‌المللی آماده همکاری هستند.بعد از طرح مساله گفت‌وگوی تمدن‌ها در سازمان ملل تحرکی در این زمینه در دنیا به وجود آمد. صدها مقاله و ده‌ها کتاب در این زمینه منتشر شد، تعدادی از دانشگاه‌های معتبر جهانی کرسی‌های گفتگوی تمدن‌ها ایجاد کردند و نیز مراکز دولتی و غیردولتی که در زمینه گفت‌وگوی تمدن‌ها و صلح فعالیت می‌کنند، ایجاد شد و نیز به دنبال همین مساله دو نخست‌وزیر اسپانیا و ترکیه پیشنهاد ائتلاف تمدن‌ها دادند که ان‌شاءالله به زودی اجلاس بزرگ‌شان در مادرید برگزار می‌شود و اینها نشان‌دهنده این است که مساله گفتگوی تمدن‌ها در دنیا به طور جدی مطرح شده است؛ عصر و موقعیت ما نیاز به این حرکت دارد؛ چرا که هدف گفتگوی تمدن‌ها ایجاد تفاهم و حرکت به سوی صلح و همزیستی است و هیچ‌وقت بشریت مثل امروز از خشونت، ناامنی، افراط‌گرایی و عدم تفاهم رنج نبرده است. گفتگوی تمدن‌ها در این فضا می‌تواند نقش موثری داشته باشد. امیدوارم بتوانیم در این زمینه گام‌های بلندتری برداریم.سوال :این روزها بحث‌های خیلی زیادی درباره گفتگوها وجود دارد، می‌خواهم بدانم نقش مذهب در این مساله چیست؟جواب: به لحاظ فلسفی در زمینه گفتگوی تمدن‌ها بحث‌های فراوانی وجود دارد، اینکه اصلاً گفتگو میان فرهنگ‌های متفاوت ممکن است یا ممکن نیست؟ تمدن چیست؟ فرهنگ چیست؟ و تفاوت این دو چیست؟ من نمی‌خواهم وارد بحث‌های فلسفی شوم، البته به مناسبت‌های مختلف بحث کرده‌ام ؛آنچه واقعیت است، اینکه فرهنگ‌های مختلف وجود دارد و در طول تاریخ تمدن‌های مختلف به وجود آمده‌اند. انسان‌ها شخصیتی تاریخی دارند.انسان‌ها را نمی‌شود از آن شخصیت تاریخی جدا کرد بنابراین وجود تنوع فرهنگی و تنوع تمدنی یک امر قطعی است.در ورای بحث‌های فلسفی باید اصلی را در نظر بگیریم که بشر امروز دارای درد مشترکی است و این درد در شرق و غرب، در دنیای اسلام و مسیحیت وجود دارد که به نظرم مهم‌ترین آن ناامنی است. امروز بشر در فلسطین، افغانستان، مادرید، نیویورک، انگلستان احساس ناامنی می‌کند. بنابراین می‌توانیم بگوییم یکی از مهم‌ترین دردهای بشریت عبارت است از ناامنی و به‌رغم اختلاف میان مذاهب و فرهنگ‌ها و تمدن‌ها می‌توانیم به اصول مشترکی در این زمینه برسیم که از جمله آن صلح و عدالت است.ما باید از این اصول مشترک شروع کنیم، برای درمان درد مشترک و برای رسیدن به هدف مشترک که عبارت است از دنیای برخوردار از صلح و عدالت. نباید روی مسائل اختلافی تکیه کنیم. اگر ما روی این اصول تکیه کنیم می‌توانیم مذاهب، تمدن‌ها و فرهنگ‌ها را در کنار همدیگر برای حل این مشکلات ببینیم. اتفاقاً این اصول و اهداف مشترک سبب می‌شود ما در زمینه اختلافات هم تفاهم پیدا کنیم و به سوی حل آنها برویم. از آنجا که ادیان و مذاهب مهم‌ترین مایه فرهنگ‌ها هستند ، بنابراین تفاهم و گفت‌وگوی میان مذاهب یک اصل بسیار مهم در این زمینه است. به عنوان نمونه یک مساله را بگویم، ما یک قراری گذاشتیم که ان‌شاءالله درآینده عملی شود. قراری میان موسسه گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، کلیسای جهانی واشنگتن، واتیکان و الازهر مصر که بیاییم بحث کنیم. فعلاً بحث یافتن مشترکات و همکاری‌ها و راهکارهای حل مسائل میان دنیای اسلام و مسیحیت است، طبیعی است بعد هم مذاهب دیگر می‌توانند به آنها بپیوندند. معتقدم گفتگوی میان ادیان نه تنها ممکن است بلکه ضرورت دارد و لازم است این کار انجام شود.سوال: از نظر من که از بیرون نگاه می‌کنم سران مذاهب هر کدام یک جور فکر می‌کنند، شما می‌گویید به یک تفاهم رسیده‌ایم، در اسلام و مذاهب راحت می‌توانید با هم صحبت کنید، اما کسانی که مذهب را دنبال می‌کنند این سخت نیست که بین آنها اتحاد ایجاد کنید؟جواب : قطعاً همین‌طور است البته گفتگو می‌تواند در عرصه وسیع‌تر باشد، به همین دلیل گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها منحصر به گفتگوی ادیان نخواهد بود. ما خیلی مسائل انسانی داریم که می‌توانیم روی آن اشتراک داشته باشیم. فقر مساله‌ای است که چه مذهبی و چه غیرمذهبی باید روی آن حساس باشند، محیط زیست که امروز بحران ایجاد کرده می‌تواند مورد بحث قرار گیرد و حتی عدالت در عرصه بین‌المللی. معتقدیم باید روی مشترکات انسانی تکیه کنیم، نگذاریم اختلافاتی که وجود دارد به همکاری برای حل مساله لطمه بزند.سوال: تفاوت زیادی که بین دولت و مذهب هست را چطور می‌توان حل کرد؟جواب: این مساله مهم دنیای مدرن است، پیش از این در قرون وسطی به آن طرف تضادی بین دین و حکومت وجود نداشت ، اما به خاطر رفتارهایی که جامعه دینی در گذشته داشت و نقشی که بعضی از دین‌ها داشتند و مخالفتی که با فکر و اندیشه می‌کردند، بشر جدید به این نتیجه رسید که میان دین و سیاست تفکیک قائل شود، معتقد بود نظام مناسب بشری نظام سکولار است. چون اگر دین بخواهد در عرصه اجتماعی دخالت کند به اختلافات دامن می‌زند و منشاء جنگ و نزاع می‌شود، همچنان که جنگ‌های مذهبی وجود داشته است. بنابراین برای اینکه آرامش در جامعه باشد خوب است دین امری شخصی به حساب آید و حکومت عرفی و سکولار باشد؛ بشر جدید چنین پنداشت. ولی سوال این است که اولاً آیا دین دقیقاً همان است که در قرون وسطی حاکم بود؟ آیا می‌توانیم دین را به‌گونه‌ای بفهمیم که تضادی با آزادی انسان نداشته باشد، به حقوق بشر احترام بگذارد، از همزیستی انسان‌ها با هر عقیده و گرایشی دفاع کند؟ اگر دین چنین مفهومی داشته باشد به نظرم آن دلیل که سبب استقرار سکولاریسم می‌شود از کار می‌افتد.اینجا باید میان حقیقت دین و دین تاریخی تمایز قائل بود. بله ،اگر دین بخواهد عرصه را بر بشر تنگ کند، مخالف آزادی اندیشه و بیان باشد، حقوق شهروندی را به رسمیت نشناسد، زنان را جنس دوم و فرعی و مردان را اصل بداند ؛ما چه بخواهیم، چه نخواهیم سکولاریسم غالب خواهد شد، ولی اگر دین با این امور مخالف نباشد به انسان، عقاید انسان‌ها، آزادی آنها احترام بگذارد و بتواند مسائل انسان را با نوآوری‌های خود حل کند، من مشکلی میان همسویی دین و سیاست نمی‌بینم. بلافاصله باید سوال کنیم کدام مذهب و چه تلقی‌ای از مذهب مورد نظر است؟ معتقدم جوهر ادیان با آزادی، پیشرفت و ترقی انسان مغایرت ندارد و با عقل انسان و به‌کارگیری آن مخالفتی ندارد. معتقدم میان دین به این معنا با سیاست تضادی وجود ندارد.در آغاز قرن 21 هستیم. سکولاریسم و مدرنیته دستاوردهای بسیار بزرگی داشته، اما مشکلاتی هم برای بشر داشته است. در خود غرب هم همین مدرنیته و سکولاریسم مورد نقد قرار دارد و به تعبیر بعضی از آنها تمدن جدید غافل از اقلیم روح شده، زندگی به‌رغم پیشرفت‌های فنی و علمی خشک و بی‌روح شده و یک بینش معنوی که عمدتاً در ادیان است اگر به آن تزریق شود، می‌تواند مدرنیته را لطیف و کارآمدتر کند.بنا بود سکولاریسم جلوی جنگ‌ها را بگیرد و جنگ‌های مذهبی را کمتر کند، اما در دنیای مدرن جنگ‌های فراوانی رخ داد ازجمله جنگ جهانی اول و دوم جنبه مذهبی نداشت. جنگ سرد نیم‌قرنه جننبه مذهبی نداشت. پس بنابراین نباید گفت اگر دین را از صحنه زندگی خارج کنیم، زندگی آرام می‌شود. برای اینکه جنگ نباشد بشر باید خودخواهی‌اش را کنار بگذارد، خود را مدار و محور عالم نداند؛ چه به نام مذهب باشد و چه غیرمذهب. اولاً باید دین را به‌گونه‌ای فهمید که با آزادی و پیشرفت موافق باشد، ثانیاً باید متوجه باشیم حقیقت دینی که ما می‌گوییم غیر آن چیزی است که در تاریخ ازجمله در قرون وسطی تحقق پیدا کرده است.سوال: قوانینی که شما دارید، قوانین اسلامی- مذهبی و جمهوری است، چطور می‌توان آن دو را با هم هماهنگ درآورد؟جواب :انقلاب اسلامی ما پیشنهاد جمهوری اسلامی داد، در جمهوری محور و مدار مردمند؛ البته چون مردمی مسلمان هستند طبیعتاً دلشان می‌خواهد جامعه‌شان طوری باشد که از ارزش‌های دینی پیروی کند. در جمهوری اسلامی ایران پایه‌های اصلی دموکراسی به رسمیت شناخته شد. معتقدم با اجتهاد اسلامی که بخصوص در شیعه وجود دارد ،می‌توان بسیاری از غالب‌ها را شکست. می‌توان نوآوری‌هایی داشت. می‌توان دین و احکام را چنان استنباط کرد که ساز و کاری با مصلحت و عقل بشر و رفع‌کننده نیازهای امروز او باشد.البته ممکن است در عمل مشکلاتی وجود داشته باشد معتقدم به لحاظ تئوری مسائل قابل حل است. معتقدم جامعه می‌تواند به نحوی از انحا وفادار به ارزش‌های دینی باشد، در عین حال بتواند برخوردار از قوانینی باشد که سازگار با پیشرفت، ترقی و دموکراسی باشد.به‌عنوان نمونه عرض می‌کنم امام خمینی(ره) می‌فرماید در جامعه و حکومت اسلامی موارد و محور تصمیم‌گیری‌ها مصلحت جامعه است. آنچه با مصلحت سازگار است، آن مبنا قرار می‌گیرد حتی اگر احکام دینی مخالف با این تصمیم مطابق با مصلحت باشد، آن احکام دینی را کنار می‌گذارد. بنابراین با دین احکامی که احیاناً با پیشرفت یا با معیارهای زندگی متناسب با امروز سازگار نیست می‌تواند جایگزین شود با احکامی که با سازوکارهای معینی تشخیص داده می‌شود که مطابق با نیازهای جامعه است. البته برای تحقق و عملی شدن این مسائل ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد که برای حل آن به زمان نیاز است. یکی از جهت‌گیری‌های اصلی اصلاحات در ایران تحقق چنین دیدگاهی است. به لحاظ نظری تضادی در این مساله نمی‌بینیم.سوال: در زمانی که شما رئیس‌جمهور بودید ایران را خیلی خوب نشان دادید؛ از نظر اصلاح‌گرایی حتی الان کسانی هستند که آن زمان از شما انتقاد می‌کردند، ولی الان خواهان آن دوران شما هستند، شما فکر می‌کنید بعد از اینکه دوره ریاست‌جمهوری شما تمام شد آیا به عقب برگشتیم یا اینکه کارها و تلاش‌هایی که شما برای اصلاح‌گرایی انجام دادید کمرنگ شد؟خجواب :اصلاحات با من شروع نشد و با من هم خاتمه نیافت. اصلاحات در دوران جدید لااقل سابقه صدساله دارد.ملت ایران یکصد سال است که سه چیز می‌خواهد؛ آزادی، استقلال، پیشرفت.چرا که از استبداد و دیکتاتوری رنج برده، از وابستگی به اجانب رنج برده و از عقب‌ماندگی نیز رنج برده است. همه حرکت‌های یکصدساله در این جهت قابل توجیه است.در انقلاب اسلامی تحول بزرگی رخ داد یعنی خواست تاریخی ملت ایران که عبارت است از آزادی، استقلال، پیشرفت و با هویت تاریخی ایران که هویت دینی بود، همسو شد. در انقلاب اسلامی مردم از پایگاه دین خواستار استقلال، آزادی پیشرفت شدند. انقلاب اسلامی بزرگ‌ترین اصلاحات بود.اصلاحات بنده نیز در همین جهت بود. من می‌گفتم دینی که در انقلاب بود و قانون اساسی که هست طرفدار آزادی، استقلال و پیشرفت است؛ دفاع از آزادی، مخالفت با استبداد و دفاع از دموکراسی، حق حاکمیت انسان بر سرنوشت، دفاع از عدم وابستگی و طرفداری از استقلال، تلاش برای توسعه و جبران عقب‌ماندگی تاریخی، توسعه سیاسی، اقتصادی و علمی. اینها خواست اصلاحاتی بود که من گفتم؛ معتقدم اسلامی که در انقلاب اسلامی و قانون اساسی ما بود نیز همین را می‌گفت. بنابراین این اصلاحات، ریشه در خواست ملت ایران دارد. معتقدم حقیقت انقلاب مردم ما هم همین را گفت. بنابراین چون بستر آن خواست مردم است اصلاحات تداوم خواهد یافت. البته جامعه در حرکت خود فراز و نشیب‌ دارد ممکن است گاهی حرکت تندتر باشد یا کندتر باشد، اما این حرکتی که ریشه تاریخی دارد متوقف نمی‌شود. حالا دیگر قضاوت درباره دوران من، قبل و بعد از من را به دیگران واگذار می‌کنم.سوال: فکر می‌کنید چطور می‌توانیم این توسعه و پیشرفتی که مردم ایران می‌خواهند را در انتخابات آینده مجلس ببینیم؟جواب: ریشه حرکت اجتماعی، خود مردم هستند. خودشان باید تصمیم بگیرند این حرکت را ادامه دهند و اگر آنها نخواهند و آمادگی نداشته باشند، به زور اصلاحات و حتی عدالت را نمی‌توان به مردم تحمیل کرد. معتقدم این مسیر ادامه پیدا خواهد کرد.ما در نظامی هستیم که با حضور مردم، انقلاب شده است و رای مردم تحقق پیدا کرده و ما در متن این نظام و وفاداری به اصول نظام حرکت می‌کنیم. معتقدم به‌رغم همه موانع کسانی که صاحب اندیشه هستند، باید خود را در معرض رای مردم قرار دهند و با استفاده از راه‌های قانونی زمینه‌ تحقق خواست‌ها و خواسته‌های ملت را فراهم آورند. البته معتقدم در درون نظام باید شرایط حضور آزاد مردم و نمایندگان آن فراهم شود به همین دلیل هم معتقدیم باید در عرصه‌های مختلف، عرصه‌های حضور مشروع که مهم‌ترین آن انتخابات است با شور و هیجان حضور داشته باشیم.مردم نشان داده‌اند در مواقع حساس انتخاب‌های درستی انجام می‌دهند.سوال: با توجه به اینکه خود شما قصد شرکت در انتخابات را ندارید، همکاری‌تان با آقای کروبی چطور است و به چه صورت خواهد بود؟جواب: بنده اندیشه‌ای دارم، موظفم آن را مطرح کنم تا طرفداران آن اندیشه را تشویق به حضور در صحنه کنم. همچنان که در انتخابات جاری، دوستان ما با جدیت حضور دارند،



» مشهد رسا
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل خبرهای وب
تقدیم به آنانکه قلبشان برای حقیقت می طپد
[عناوین آرشیوشده]



بازدیدهای امروز: 831 بازدید
بازدیدهای دیروز: 59 بازدید
مجموع بازدیدها: 171161 بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره ما ]

خاتمی: اصلاحات را نمی‌توان به مردم تحمیل کرد - مشهد رسا ، شبکه خبری تحلیلی نخبگان مردمی
مشهد رسا
شبکه خبری تحلیلی اطلاع رسانی نخبگان مردمی مشهد رسا
» لوگوی دوستان ما «
» فهرست موضوعی اخبار وتحلیل ها «
» خبر های قبلی «
» موسیقی وب «
» اشتراک در خبرنامه «
 





جستجو در Google